چگونه امامت در کودکی امکان دارد؟
امامت چه به معنای حکومت و خلافت و چه به معنای مرجعیت علمی، دینی و حجتالهی، به اوصاف و شرایطی وابسته است که از جمله آنها مسئله توانایی و استطاعت بدنی و شرایط سنی است، پس چگونه فردی که در سن کودکی است، میتواند امام و خلیفه مسلمین باشد؛ در حالی که بعضی امامان، مانند امام جواد(ع) در هفت سالگی و امام هادی(ع) در هشت سالگی به امامت رسیدند و این با شأن و منزلتی که شیعه برای امامت و امام قائل است، تناسبت ندارد. در این مقاله به این شبهه پاسخ خواهیم داد.
تعداد کلمات 1651/ تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه
١. اعطای نبوت و حکم در دوره نوزادی به حضرت عیسی و یحیی
اولین نکته اینکه نباید به امامت رسیدن دو امام بزرگوار مزبور در سن کودکی، مایه تعجب و چه بسا انکار قرار گیرد؛ چرا که خداوند متعال در قرآن از اعطای حکم به حضرت یحیی و نبوت به حضرت عیسی در صغر سنی خبر داده است.«یَا یَحْیَى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا.»[1]
«یْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا ؛ قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا.»[2]
در اینکه مقصود از حکم اعطای خداوند برای حضرت یحیی چیست؟ آیا شامل نبوت نیز میشود یا نه؟ میان مفسران اعم از شیعی و سنی اختلافنظر وجود دارد.[3] اینجا به ذکر مفسر و متکلم نامی اهلسنت، یعنی فخر رازی، بسنده میشود که در تفسیر اعطای حکم به حضرت یحیی مینویسد:
«الحکم هو النبوة فان الله تعالى احکم عقله فی صباه و أوحى الیه و ذلک لان الله تعالى قد بعث یحیى و عیسی و هما صبیان.»[4]
قدر مشترک و متیقن از «حکم» قوه فهم و دراکه دقیق و الهام غیبی و اعجابانگیزی است که خداوند از آن به عنوان یک عنایت خاص و ویژگی انحصاری حضرت یحیی نام میبرد.
از این آیه شریفه روشن میشود که علم و قوه تعقل، ویژه و ارتباط غیبی در صغر سنی و کودکی، اعطای نبوت و حداقل قوه تعقل و معرفت خاص به احکام دین و ارتباط غیبی با مقام قدسی در سن کودکی امر ممکن بلکه برای بعضی، مانند حضرت یحیی و عیسی اتفاق افتاده است و لذا دیدگاه امامیه مبنی بر به امامت رسیدن بعضی امامان در سن کودکی امر محال و مخالف مبانی قرآنی نیست. این مسئله، یعنی تشبیه امام جواد(ع) به حضرت عیسی در روایات ائمه اطهار نیز مورد تأکید قرار گرفته است.امری ممکن بلکه واقع شده است و در آن هیچ بعدی وجود ندارد.
اما درباره نبوت حضرت عیسی که آیه آن صریح است، اکثریت اندیشوران شیعی آن را بر نبوت حال کودکی حمل و تفسیر کردهاند[5]؛ اما مفسران اهلسنت دیدگاههای مختلفی ذکر کردهاند. برخی منکر[6] و بعضی دیگر به ذکر دو قول (نبوت و غیر نبوت) بدون رد یکی، بسنده کردهاند،[7] اما بعضی دیگر آن را بر نبوت تفسیر و حمل نمودهاند؛ بروسوی در روح البیان خود این قول را به جمهور نسبت میدهد.[8] زمخشری نیز تفسیر نبوت بر سن کودکی را به ظاهر آیه نسبت میدهد.[9]
فخر رازی با صراحت تمام دو آیه فوق (حکم حضرت یحیی و نبوت حضرت عیسی را به کودکی حمل میکند و در پاسخ این شبهه که آن امر بعیدی است) میگوید، امر خارق العاده لازمه نبوت و اعجاز است و هرکس منکر آن شود، راه اثبات نبوت را بسته است.
وی ظاهر آیه «آتانی الکتاب» را دلیل نبوت حضرت عیسی در کودکی میداند که واجب است آن بر ظاهر حمل و از تفسیر خلاف ظاهر اجتناب نمود.[10]
ابو منصور ماتریدی رئیس مکتب کلامی ماتریدیه نیز آیه را بر نبوت دوره کودکی تفسیر کرده است.[11]
حاصل آنکه اعطای نبوت و حداقل قوه تعقل و معرفت خاص به احکام دین و ارتباط غیبی با مقام قدسی در سن کودکی امر ممکن بلکه برای بعضی، مانند حضرت یحیی و عیسی اتفاق افتاده است و لذا دیدگاه امامیه مبنی بر به امامت رسیدن بعضی امامان در سن کودکی امر محال و مخالف مبانی قرآنی نیست. این مسئله، یعنی تشبیه امام جواد(ع) به حضرت عیسی در روایات ائمه اطهار نیز مورد تأکید قرار گرفته است.[12]
۲.وجود بعض نوابغ در سن کودکی
علاوه بر پیامبران بعضی نوابغ در دوران کودکی، آثار و افعالی بروز میدهند که مایه تعجب همگان میگردد. در اخبار رسانههای خبری زیاد میتوان در این موضوع به شواهد و مثالهایی دست یافت؛ مثلاً بچه 6 - 7 ساله یا کمتر از آن میتواند به راحتی زبان مادری و زبان بیگانه را نوشته و بخواند یا کتاب یا بخشی از آن مثل قرآن را حفظ کند که نظیر آن از همسن و سالان خود بعید است.در فروردین ۸۹، رسانهها از کودک شش ساله روسی به نام گئورگی هیجاگوف خبر دادند که میتواند به دوازده زبان دنیا صحبت و مسائل سخت ریاضی را حل کند. مدارس استعدادهای درخشان نیز از ثبت نام وی به دلیل نبوغ فوقالعادهاش امتناع کردند.
خواننده عزیز! امروزه میتوان به آسانی اخبار اینگونه نوابغ را از طریق اینترنت با کلیک واژه «نابغه» بیابید.
شیخ اسماعیل حقی بروسوی صاحب تفسیر روحالبیان، از مفسران اهلسنت، خود در ذیل آیه ۱۲ مریم «وآتیناه الحکم صبیّا» گزارش میکند که برای شیخ سهل بن عبد الله تستری، عارف نامی، در سن ۳ - ۷ سالگی حالت انکشاف و الهامغیبی رخ داده بود.[13]
به این ترتیب علم غیب و نبوغ از نوع عنایت الهی در تفسیر دین، حتی اداره کشور برای فرزندان و سلاله پیامبر اکرم امر ممکن، بلکه واقع شده است که اشاره خواهد شد.
بیشتر بخوانید: امامت در سنین کودکی
٣. دعوت پیامبر(ص) از علی(ع) در دوره کودکی به اسلام و تعیین جانشینی وی
یکی از نکاتی که شایستگی ذاتی امامان را ثابت میکند، مسئله دعوت پیامبر اسلام(ص) از حضرت علی(ع) در سن کودکی (۱۰ ساله) برای پذیرفتن اسلام بود، پیامبر اسلام(ص) در دوره نبوت بیست و سه ساله خود از هیچ کودکی نخواست که اسلام را بپذیرد، اما این افتخار نصیب حضرت علی(ع) شد.علاوه بر حضرت علی(ع)، پیامبر(ص) از امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در دوره کودکی بیعت بر اسلام اخذ نمود که چنین مسئلهای در غیر آن دو دیده نشده است. این سه نکته (دعوت به اسلام در کودکی امام علی(ع) و اخذ بیعت از امام حسن و حسین در سن کودکی) خود دلیل بر فضیلت و صلاحیت ذاتی و منحصر به فرد امامان میباشد.
بر این نکته مأمون، خلیفه عباسی معاصر امام جواد(ع) ، در تأیید صلاحیت و فضیلت آن حضرت استشهاد کرده است.[14]
٤. فضیلت ذاتی امام جواد(ع)
نکات پیشگفته امکان فضیلت ذاتی در دوره کودکی را ثابت میکند؛ اما درباره امامت امام جواد(ع) و هادی(ع) علاوه بر امکان، وقوع آن نیز باید ثابت شود که اینک اشاراتی به آن میشود:
الف. پاسخ به سؤالها و مناظرههای علمی
بعد از رحلت امام رضا(ع)، شیعیان برای یقین به اهلیت حضرت جواد(ع) برای منصب الهی امامت، ابتدا از وی سؤالهایی را مطرح کردند. چنانکه بزرگان شیعه در بغداد تصمیم گرفتند ۸۰ تن از فقیهان را نزد حضرت فرستاده و مسئله را تحقیق کنند. آنان با دریافت جواب علمی دقیق برای سؤالهای خود از کودک ۸ ساله، به امامت وی ایمان آوردند.[15]یکی دیگر از مواردی که حضرت شایستگیهای ذاتی و عنایت الهی در حق خود را در عرصههای مختلف نشان داد، مناظره علمی میان حضرت و عالمان مشهور زمانه خود از طیف مخالفان امامت و نیز منسوب به خلیفه بود. آن حضرت به کرات با عالمان دینی مناظره نموده و همگی آنها را با وجود صغر سنی مغلوب خود میکرد که در تاریخ ثبت شده است.
مأمون خلیفه وقت با مشاهده فضایل و کمالات حضرت در آن سن – و چه بسا اغراض دیگر - خواست دختر خود «امالفضل» را به عقد آن حضرت درآورد که مورد مخالفت نزدیکانش، از جمله عالمان درباری قرار گرفت. آنان از مأمون خواستند مناظرهای را بین آنان و حضرت ترتیب دهد. یحیی بن اکثم، داناترین و به تعبیری قاضیالقضات دربار، نیز در این مناظره شرکت جست. در این مناظره نیز حضرت بر خصم فائق آمد و جملگی مخالفان بر خواست مأمون درباره تزویج دختر خود با حضرت تسلیم شدند.[16]
ب. اعتراف مأمون و دیگر مخالفان
در پی مناظرههای متعدد حضرت با عالمان اهلسنت، همگی آنان، از جمله مأمون به ذکاوت، صلاحیت و فضیلت ذاتی امام جواد(ع) در دوره کودکی پیبرده و لب به اعتراف آن گشودند. پیشتر ذکر شد یحیی بن اکثم، رئیس علمای اهلسنت وقت، نخست مخالف صفات کمالی حضرت بوده، اما بعد از مناظره به آن اعتراف نمود. مأمون خود بارها نهتنها به فضایل آن حضرت، بلکه به فلسفه و علت آن نیز اشاراتی میکرد که آن همان وابستگی به سلسله نبوت و دریافت علم و فضیلت خود از طریق الهام و عنایت الهی است؛ چنانکه به صورت شفاف خطاب به گروهی از عالمان میگوید:«و یحکم ان هذا البیت حضوا من الخلق بما ترون من الفضل و أن صغر السن لایمنعهم من الکمال ... ان هذا من اهل بیت علمهم من الله و مواده و الهامه.»[17]
دیگر عالمان اهلسنت، مانند ابن حجر هیتمی به فضل، علم، کمال، عظمت و ارائه برهان و استدلال در کودکی آن حضرت اعتراف نمودند.[18]
5. فضیلت ذاتی امام هادی(ع)
آن حضرت نیز مانند پدر گرامی خود در سن کودکی به امامت رسید. شیعیان به دلیل مشابه، یعنی امامت رسیدن امام جواد(ع) در دوره کودکی، امامت امام هادی(ع) را نیز پذیرفتند. در صلاحیت و فضیلت ذاتی امام هادی به این نکته بسنده میکنیم که خلیفه وقت، معتصم، خواست از صغر سنی حضرت استفاده نموده و او را زیر نظر یک عالم مخالف شیعه زبردستی با توجه به نبوت در صغر سنی برای حضرت عیسی و اعطای حکم برای حضرت یحیی، امامت در این دوران برای امامان از سلاله پیامبر اسلام(ص) امر ممکن و واقعی است؛ علاوه آنکه امامت آن بزرگواران از طریق روایات امامان پیشین و منتهی به پیامبر(ص) نقل و گزارش شده است و این خود برهان «لمی» بر امکان و صلاحیت ذاتی آنان است.به نام ابو عبدالله جنیدی به صورت حبس در خانه تعلیم و تربیت دهد. جنیدی به عنوان استاد خصوصی حضرت به مدت تعیینشده، به ظاهر به تعلیم و به تعبیری شست و شوی مغزی حضرت پرداخت. بزرگان شیعه از این مسئله ناراحت شده، بعد از مدتی وضعیت امام(ع) را از جنیدی پرسیدند، وی گفت: «به خدا قسم، من او را تعلیم نمیدهم، بلکه اوست که مرا تعلیم میدهد.» ثمره این تعلیم خصوصی روی آوردن جنیدی به تشیع گردید.[19]کرامات و صفات کمالی حضرت در دوران کودکی و بعد از آن به حدی مانند آفتاب، ظاهر بود که این دستمایهای برای کوتهفکران شد. آنان به غلو روی آوردند و حضرت ضمن مبارزه با این مسئله، حکم قتل چندین تن از آنان را صادر کرد.[20]
حاصل آنکه با توجه به نبوت در صغر سنی برای حضرت عیسی و اعطای حکم برای حضرت یحیی، امامت در این دوران برای امامان از سلاله پیامبر اسلام(ص) امر ممکن و واقعی است؛ علاوه آنکه امامت آن بزرگواران از طریق روایات امامان پیشین و منتهی به پیامبر(ص) نقل و گزارش شده است[21] و این خود برهان «لمی» بر امکان و صلاحیت ذاتی آنان است.
نمایش پی نوشت ها:
[1] مریم: 12.
[2] مریم: 29 و 30.
[3] شوکانی با ذکر معانی: حکمت، فهم احکام، علم و نبوت و تعقل میگوید: «لا مانع من أن یکون الحکم صالحا لحمله على جمیع ما ذکر». (تفسیر فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۰)؛ ابومنصور ماتریدی آیه فوق را دلیل بر نبوت در کودکی و مخالف و نافی نظر معتزله ذکر میکند. (تأویلات اهل السنه، ج ۳، ص ۲6۰ و نیز: شیخ اسماعیل حقى البروسوی، تفسیر روح البیان، ج ۵، ص ۳۱۹)؛ علامه طباطبایی آن را علم به معرفت الهیه و انکشاف پردههای غیب تفسیر میکند. (المیزان، ج 14، ص ۱۹۲).
[4] تفسیر کبیر، ج ۱۱، ص ۱۹۲.
[5] ر.ک: سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، اوائل المقالات، ج 4، ص ۱۲۵؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 46.
[6] ر.ک: تفسیر المراغی، ج 6، ص 4۸.
[7] ر.ک: تفسیر البیضاوی، ج ۳، ص 4۸ و زمخشری، الکشاف، ج ۳، ص 15.
[8] ر.ک: تفسیر روح البیان، ج ۵، ص ۳۳۱.
[9] ر.ک: تفسیر الکشاف، ج ۳، ص 15.
[10] ر.ک: تفسیر کبیر، ج ۱۱، صص ۱۹۳ و ۲۱5.
[11] تأویلات اهل السنة، ج ۳، ص ۲64.
[12] ر.ک لکافی، ج ۲، کتاب الحجة، باب الأشارة و النص على ابی الحسن، ج ۱۰ و ۱۳، ص ۳۲۱.
[13] ر.ک: تفسیر روح البیان، ج ۵، ص ۳۱۹
[14] ر.ک : سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، ج ۱۱، جزء دوم، ص ۲۸۷، کتاب الارشاد.
[15] ر.ک: مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۲۰؛ قندوزی، ینابیع المودة، ج ۳، ص ۱۲6.
[16] ر.ک: الصواعق المحرقة، ص ۳۱۲؛ سلسلة مصنفات الشیخ المفید، ج ۱۱، جزء ۲، ص ۲۸۲، کتاب الارشاد؛ مسعودی، اثبات الوصیة
[17] ر.ک: احتجاج الطبرسی، ج ۲، صص ۲۷6 - ۲6۹؛ مفید، همان، ص ۲۸۲
[18] الصواعق المحرقة، ص ۳۱۲.
[19] ر.ک: مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۳۰
[20] ر.ک: سید ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۲4۰، ذیل فارس بن حاتم.
[21] ر.ک: حاکم نیشابوری، شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۷6، ح ۸۹
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}